مردانگی سمی چیست ؟

ساخت وبلاگ
 مردانگی سمی به مجموعه خاصی از صفات و رفتارها گفته می شود که ازنظر فرهنگی مناسب تلقی می شود. در بسیاری از موقعیت ها، بیان معتدل این صفات، همراه با دیگر آرمان های مردانه، کاملا سالم و سودمند است اما در مردانگی سمی شاهد بروز افراطی آن هستیم.
مردانگی سمی در مباحث آکادمیک و رسانه ای به انتظارات فرهنگی و معیارهای رفتاری کلیشه ای در مورد مردان اشاره دارد در این مفهوم کمتر به آسیب پذیری مردان، احساسات فروخورده و ابراز خشم علیه آنان توجه شده است قابل توجه اینکه صفات سنتی مردانه مانند ارادت به کار، افتخار دربرتری در ورزش و تامین هزینه های خانواده «سمی» محسوب نمی شوند مردان قربانی مردانگی سمی باید درد و رنج را در سکوت تحمل کنند، به چیزی نیاز نداشته باشند، هرگز چیزی را از دست ندهند، به غیراز شجاعت ظاهری حس و هیجان دیگری را به نمایش نگذارند، به هیچ کس وابسته نباشند و کاری انجام ندهند که بقیه آن را به عنوان ضعف تلقی کنند.

مرد که گریه نمی کند»؛ جمله ای که چه زن باشید و چه مرد حتما بارها از کودکی تا بزرگسالی آن را از خیلی ها شنیده اید. همه ما شاید در ایجاد پدیده «مردانگی سمی» همراهی کردیم، تلاشی ناآگاهانه در ایجاد این باور که مردان باید بر همه مسلط باشند، هیچ احساسی نشان ندهند، همیشه برنده باشند و اشک نریزند. چرا تابوی گریه کردن مردان همچنان وجود دارد و این مسئله با نمایش ضعف تعریف و در بخش بزرگی از فرهنگ عمومی، رفتاری «زنانه» تلقی شده است؟

آیا کسی که راهی برای بیان احساسات خود پیدا می کند الزاما ضعیف است؟ چرا جامعه، آسیب پذیری مردان را تقریبا نادیده گرفته است؟ حال اینکه بررسی های جهانی حاکی از آن است، که مردان اگرچه به نسبت زنان کمتر با خشونت فیزیکی مواجه می شوند ولی در حوزه روانی عاطفی این گونه نیست و معمولا با تجاربی در طول زندگی مواجه می شوند که بسیاری از آن ها نمود بارز و مصداق خشونت علیه آن هاست.

در سراسر جهان، تقریبا 20 درصد قربانیان خشونت خانگی را مردان تشکیل می دهند و به علت تابویی که وجود دارد از ابراز این مسئله امتناع کرده و هیچ گاه نمی توانند استیصال و ضعف خود را نشان دهند.مطابق بررسی های پژوهشگران اجتماعی «جامعه از ابتدا این باور را برای مرد ایجاد کرده که نباید گریه کند و یا خشونت روحی- روانی ای که بر او اعمال شده را آشکار سازد.

زمان های زیادی وجود دارد که مرد به عنوان یک انسان احساس ضعف یا تنهایی می کند، اما هیچ وقت نمی تواند به عنوان یک فرد احساسات واقعی خود را نمایان کند، زیرا جامعه تصویر مسلطی برای او ساخته که طبق آن چون مرد است نباید ناتوانی و درماندگی اش را بروز دهد.»آذر تشکر، در قامت جامعه شناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی معتقد است: «مردان احساساتشان و آزارهای روانی- عاطفی را پنهانی می کنند و قادر نیستند تا از خود و مشکلاتشان بگویند. حتی جایی وجود ندارد که آنها راجع به این مسائل حرف بزنند، چون جامعه به آن ها می گوید تو مردی و باید قوی باشی.
این اسطوره قوی بودن، فشار روانی را بر مردان ما تحمیل و تشدید می کند.» این جامعه شناس در مورد وضعیت بقیه کشورها نیز می گوید: «در بقیه نقاط جهان هم به طور تقریبی وضعیت همین طور است و با پیچیده شدن زندگی مدرن، کشورهای مختلف دارند به موضوع مرد بودن توجه می کنند و در دانشگاه های زیادی مطالعاتی در این حوزه انجام می شود و در سرفصل های موسسات پژوهشی در بخش مطالعات جنسیت، مطالعات مردانگی را هم قرار می دهند.
کم کم در دانشگاه ها مطالعات زنان تبدیل به مطالعات جنسیت می شود. در دنیا به تدریج این موضوع را به چشم یک نیاز و مشکل می بینند. به طوری که اول در جنبه های پژوهشی به موضوع مردان می پردازند و بعد موسسات اجتماعی وارد کار می شوند و جلسات روان درمانی گروهی می گذارند، در این جلسات به آسیب های اجتماعی ای که مردان با آن درگیر هستند مثل خشونت های خیابانی یا ضعف هایی که مردان در خود احساس می کنند، می پردازند.» مردان بارها خشونت های کلامی، روانی، اجتماعی، مالی و حقوقی را تجربه کرده اند، اما پیوسته این موضوع در مورد مردان کم اهمیت شمرده شده است.

نتایج یک پژوهش نشان می دهد «در انگلیس بیش از 600000 مرد، قربانی نوعی خشونت خانوادگی بوده اند. همچنین یک مطالعه درآمریکا نشان داده که مردان 42 درصد خشونت عاطفی، 31.8 درصد خشونت فیزیکی و 1.4 درصد خشونت جنسی را تجربه کرده اند.
اداره پلیس جنایی فدرال آلمان در سال 2018 گزارش داده، 26362 مورد تجربه خشونت علیه مردان توسط شریک صمیمی آن ها اتفاق افتاده» حال اینکه معمولا «خشونت علیه مردان» عنوانی کم کارکرد در ادبیات روزمره است و اشکال گوناگون خشونت معمولا در رسانه ها درباره زنان مطرح می شود و اثری از بیان آن علیه مردان نیست.

جامعه شناسان بر این باورند که مردانگی در سراسر جهان با «مردانگی سمی» آمیخته شده، مفهومی که در بحث های آکادمیک و رسانه ای به انتظارات فرهنگی و معیارهای رفتاری کلیشه ای در مورد مردان اشاره دارد. در این مفهوم کمتر به آسیب پذیری مردان، احساسات فروخورده و ابراز خشم علیه آنان توجه شده است. البته در بیشتر موارد نیز براثر سرکوب احساسات مردانه، آنان خشم خود را علیه شریک زندگی شان ابراز می دارند و این واقعیتی غیرقابل انکار است.
 

انتظارات سمی از مردان!

مردان در جامعه مدرن ارتباط خود را ازدست داده اند و فشارهای اجتماعی ازجمله رفتارهای خشونت آمیز، رقابتی، مستقل و بدون احساس که بر آنان وارد می شود به نوعی «سم» مردانگی است، فشارهایی که در مقابل مردانگی «واقعی» یا «عمیق» قرار می گیرد؛ می توان گفت صفات سنتی مردانه مانند ارادت به کار، افتخار دربرتری در ورزش و تامین هزینه های خانواده «سمی» محسوب نمی شوند.
به گفته مایکل فلود، جامعه شناس «اینکه از پسران انتظار داریم که فعال، سخت، جسور و مسلط باشند نمونه ای از انتظارات سمی است»، در فرهنگ مردانگی سمی، مردان اجازه گریه کردن ندارند و معمولا احساساتی که سرکوب شده است به شکل خشم اجازه بروز پیدا می کند.
در پژوهش های مختلف مردانگی سمی را به جعبه ای باریک تشبیه می کنند که مرد در آن قرار می گیرد، درواقع مردانگی سمی جعبه ای تنگ و انعطاف ناپذیر است که مردان تلاش می کنند به هر قیمتی که شده در آن جای بگیرند، وقتی مرد وارد این جعبه می شود باید احساسات خود را مخفی کند تا به داشتن احساسات زنانه متهم نشود.
اگر مردی نتواند وارد این جعبه شود از سوی بقیه مردان نادیده گرفته خواهد شد و به خاطر رفتارهایش به سخره گرفته می شود، درواقع مردان قربانی مردانگی سمی باید درد و رنج را در سکوت تحمل کنند، به چیزی نیاز نداشته باشند، هرگز چیزی را از دست ندهند، به غیراز شجاعت ظاهری حس و هیجان دیگری را به نمایش نگذارند، به هیچ کس وابسته نباشند و کاری انجام ندهند که بقیه آن را به عنوان ضعف تلقی کنند.
شاید تصور کنید این ویژگی مردان جامعه سنتی است اما ناهید برزگر در قامت جامعه شناس می گوید: «باید توجه داشت که بین مردانگی سنتی و مردانگی سمی تفاوت وجود دارد، تلاش برای موفقیت در کار و تامین نیازهای خانواده، برنده شدن در رقابت های ورزشی و وفاداری به دوستان همگی جزء معیارهای سنتی مردانگی به حساب می آیند که سمی نیستند، مهم تر از همه این که نیاز به مورداحترام واقع شدن ابدا سمی نیست، همه انسان ها می خواهند مورداحترام دیگران قرار بگیرند اما تلاش افراطی برای وادار کردن دیگران به نشان دادن احترام (با اعمال زور و تهدید) کاملا در داخل مرزهای مردانگی سمی قرار می گیرد.»

مرد که گریه نمی کند!

این جامعه شناس تاکید می کند: «نفی مردانگی سمی به این معنا نیست که مرد نباید قدرت داشته باشد و خود را مسلط بداند. مردانگی سمی به مجموعه خاصی از صفات و رفتارها گفته می شود که ازنظر فرهنگی مناسب تلقی می شود.
در بسیاری از موقعیت ها، بیان معتدل این صفات، همراه با دیگر آرمان های مردانه، کاملا سالم و سودمند است اما در مردانگی سمی شاهد بروز افراطی آن هستیم. وقتی ما مردان را به سمت مردانگی سمی سوق می دهیم نمی دانیم که عوارض آن بر ما نیز حاکم می شود، اگر به آمار ارائه شده توسط مسئولین نگاه کنیم در زمینه خشونت، آمار پزشکی قانونی و پلیس نشان می دهد غالب افرادی که دست به خشونت می زنند، مرد هستند و در مقابل غالب قربانیان برخی رفتارهای خشن چون چاقوکشی را نیز مردان تشکیل می دهند.

درواقع این موضوع مختص ایران نیست و در کشورهای دیگر نیز درگیری های منجر به خشونت، بیشتر توسط مردان صورت می گیرد، بسیاری از متخصصان معتقدند که طبیعی انگاشتن رفتارهای خشن در پسران، آن ها را به این سمت سوق می دهد. مردانگی سمی سبب می شود که مردان به دلیل پذیرفته شدن در جمع دوستان و قوی بودن ازنظر زنان اغلب احساسات خود را بروز ندهند چراکه فرهنگ سنتی این موضوع را دامن زده است که پسران برای مورد تایید قرار گرفتن باید عاری از احساسات و سرشار از خشونت و قدرت باشند.

البته عکس این موضوع هم صادق است. وقتی خشونت مردان علیه زنان شکل می گیرد زن ها از طریق خانواده، جامعه یا محل کار می توانند درخواست کمک و حمایت کنند ولی مردان اغلب در غار تنهایی خود اسیر می شوند. مثلا اگر مردی با همسرش دعوا کند مادر همان مرد، او را دعوا کرده و می گوید: زشت است تو مردی و او زن است برو معذرت خواهی کن. ولی نمی دانند مرد هم درونش یک کودک حساس دارد و با این چوب به سمت افسانه قدیمی «مرد که گریه نمی کند» پناه می برد.

زنان با بی توجهی و تحقیر همسر خود و مقایسه او با همسران خویشاوندان و دوستان، خشونت عاطفی را علیه شریک زندگی خود ابراز می دارند. ضمن اینکه در برخی مواقع، پدر در نزد فرزندان و همسر خویش جایگاهی ندارد، به نحوی که از همه روابط عاطفی بین افراد خانواده کنار گذاشته شده و نقش او به نان آور خانه تقلیل می یابد و همه این ها نمایانگر خشونت علیه مرد است اما مردان به نسبت زنان درونگراتر هستند و کمتر می بینیم که مثلا مردی در اثر ناراحتی گریه کند زیرا آن ها بیشتر خودشان را مهار می کنند.

در سراسر جهان، تقریبا 20 درصد قربانیان خشونت خانگی را مردان تشکیل می دهند.»موضوع دیگری که از مردانگی سمی نشئت می گیرد نیز مسئله مواد مخدر و اعتیاد است و برزگر دراین باره عنوان می کند: «همان طور که می دانیم تعداد بالایی از مصرف کنندگان و روی آورندگان به مواد مخدر را نیز مردان تشکیل می دهند، از طرفی عدم بروز احساسات در مردان سبب می شود که زندگی خانوادگی هم تحت تاثیر قرار بگیرد.

وقتی مرد از بیان احساسات نهی شده است در طولانی مدت رابطه عاطفی پدران با فرزندان در خانواده دچار مشکل می شود، به اطراف خود نگاه کنید چند پدر می شناسید که توان برقراری رابطه عاطفی مستحکمی را با فرزند نوجوانش دارد؟ رابطه عاطفی بسیاری از پدران با ورود کودکانشان به فضای مدرسه، کم رنگ می شود و توان بروز عواطف خود را از دست می دهند چراکه آموزه های غلط او را به سمت مردانگی سمی سوق داده است از سویی زمانی که پدران می خواهند حتی درخصوص دغدغه های خود با فرزندانشان صحبت کنند، بسیار زودتر از مادران، فضای گفت وگوی آن ها به سمت خشونت می رود و توان بیان کلامی مناسب را از دست می دهند.

می توان گفت که این تفکرات به حذف نقش تربیتی پدران دامن زده است. پدری که با کودکش به ویژه اگر دختر باشد، کمتر بازی و گفت وگو می کند و با او وقت چندانی صرف نمی کند و در مقابل با فرزند پسرش، به تصور این که نباید پسری احساساتی تربیت کند، کمتر درباره احساسات او و البته احساسات خود به گفت وگو می نشیند، آرام آرام ارتباط خود را با آن ها از دست خواهد داد.»این جامعه شناس تصریح می کند: «همه ما بارها این جمله را به کاربردیم «او پسر است»؛ «ذات مردان همین است»، «شیطنت ویژگی پسران است» و اغلب هنگام بحث درباره رفتار یک پسر بروز خشونت و شیطنت فراوان را امری طبیعی جلوه داده ایم، همان طور که اجازه نداده ایم زمانی که زمین خوردند گریه کنند اما توجه داشته باشیم آنچه از پسرانمان انتظار داریم، ماندگار است.

بنابراین اولین گام برای مقابله با مردانگی سمی این است که فرهنگ غلطی که می گوید پسران ازنظر بیولوژیکی برای خشونت و متزلزل بودن ساخته شدند را فراموش کنیم. باید احساسات مردان و پسران را به رسمیت بشناسیم و به آن ها اجازه بروز بدهیم. مردانگی سمی به همه ما آسیب می زند پس باید جعبه مردانگی سمی را نادیده بگیریم و برای از بین بردن پیام های فرهنگی و ساختارهای اجتماعی که مردانگی سمی را تقویت می کنند تلاش کنیم، ما کارهای زیادی پیش روداریم و می توانیم برای شروع، عبارت «مرد گریه نمی کند» را برای همیشه از زندگی مان حذف کنیم.»

کلیشه سازی از تفاوت های بیولوژیک زن و مرد

«این تابوی گریه نکردن مرد از تعلیم و تربیت می آید. تعلیم و تربیت مردان و زنان از دوران کودکی نقش بسیار مهمی در رفتار آن ها در بزرگ سالی دارد. به پسرها همیشه آموزش داده می شود که باید دنیای درونشان را تحت کنترل داشته باشند.» مهرنگ خزاعی، جامعه شناس با تاکید بر این عبارت، عنوان می کند: «به پسربچه همیشه گفته می شود که نباید گریه کند چون او قرار است مرد بشود و مرد مسئول زندگی خانوادگی است.

بر این اساس اعتمادبه نفسشان را بیشتر بر روی مسئولیت ها و موفقیت هایشان می گذارند و کمتر به احساساتشان توجه می کنند. مردها از کودکی یاد می گیرند که احساساتشان را نگه دارند و گریه نکنند. قانون خلقت زن و مرد متفاوت است یعنی اگر ما با دقت به فرهنگ ها و تمدن های مختلف نگاه کنیم متوجه می شویم که مسئله تفاوت زن و مرد هم در بعد ساختاری و هم احساسی اهمیت زیادی داشته و این طرز تفکر همیشه در فرهنگ ها و تمدن ها بوده و هست که باعث کلیشه سازی شده، اینکه مردان خیلی منطقی وزنان خیلی احساسی هستند و این ذات گرایی و کلیشه سازی از تفاوت های بیولوژیک زن و مرد از گذشته تاکنون ادامه پیداکرده است.
هم زن و هم مرد هر دو یک سری تفاوت ها و اشتراکاتی دارند ولی این نباید باعث شود که شما بین شان تفاوت هایی بگذارید و بگویید زن ها احساسی تراند و مردان منطقی اند و گریه نمی کنند... این ها همه از دیدگاه های کلیشه ای و نگرش هایی می آید که در طول سال ها ساخته شده و حتی بعضی وقت ها مردها از زنان می توانند احساسی تر باشند و اصلا خیلی خوب است که این ها را بیان کنند.» این جامعه شناس خاطرنشان می کند: «یکی دیگر از دلایلی که مردها نمی خواهند احساسشان را بروز بدهند، ترس است. برای این که فکر می کنند این احساس ممکن است برای آن ها یک نقطه ضعف باشد و از قضاوت شدن ترس دارند. به عنوان مثال اگر یک مرد در مقابل همسرش اشک بریزد، تصور می کند آن زن او را ضعیف می پندارد و دیگر برایش احترامی قائل نیست.»

میگنا...
ما را در سایت میگنا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : خنجی migna بازدید : 38 تاريخ : سه شنبه 2 آبان 1402 ساعت: 16:42