آنان در حیاط مرکز در حال قدم زدن هستند. بلند میپرسم: «کی دلش میخواد مصاحبه کنه؟» تعجب میکنم چون تقریباً همهشان میخواهند حرف بزنند. از چشمهایشان پیداست که دل پردردی دارند. سر صحبت را با پسری که تقریباً کم سن و سالتر از بقیه است، باز میکنم. از کی درگیر اعتیاد شدی؟ 23 سال دارم و 4 سالی میشود که درگیر شدهام. دلیلش هم دوست و رفیق ناباب و بد بود. کدوم محله تهران زندگی میکنی؟ خواهر و برادر هم داری؟یک خواهر کوچکتر از خودم دارم. (متوجه میشوم دوست ندارد بگوید ساکن چه محلهای بوده.) چطور به اینجا منتقل شدی؟اتوبان باقری در حال راه رفتن گرفتنم. درس خوندی؟ از کجا پول مواد رو تهیه میکردی؟بله تا دیپلم خواندم. پدرم مرحوم شده، خودم کار میکردم و پولی را که درمی آوردم خرج مواد میکردم. روزی 200 تا 300 هزار تومان خرج مواد میشد. چه موادی مصرف میکردی؟هروئین. هیچ وقت از مصرف مواد پشیمون نشدی؟چرا پشیمون شدم ولی راه برگشتی نداشتم. بعد از دو سال که مصرف میکردم، پشیمون شدم، ولی ترس از خماری داشتم. خانواده رهام کرده بودن و شبا رو تو خیابون میخوابیدم. الان که ترک کردی چه حسی داری؟ قیافت که شادابه.برای اولین باره که ترک میکنم، امیدوارم که آخرین بارم باشه. دو ماهه که اینجام. ترک کردم، ولی هنوز متادون مصرف میکنم. فکر میکنی چه کسایی باید کمکت کنن تا دوباره برنگردی؟ دوستای سابقت رو کنار میگذاری؟اول از همه دوستام رو کنار میگذارم. خانوادم خبر دارن که اینجا هستم. بهم قول دادن بعد آزادی حمایتم کنن و اجازه بدن به خونمون برگردم. مطمئن هستم با کمک دولت و خانواده میتونم پاک بمونم. بعد از اینکه از اینجا رفتی بیرون برنامه و هدفی برای ادامه زندگیت , ...ادامه مطلب