تحملتحمل همان سوختن و ساختن همراه با بغض و خشم است و گیر کردن و دستوپا زدن بیهوده در یک باتلاق.تحمل بهمعنای حمل کردن مشکل است؛ یعنی مسئله در وجود ما حل نشده بلکه فقط سرکوب شده و موجب خشم میشود، در نتیجه دائما ما را دچار تلاطم کرده و مثل یک زخم سر باز، عفونت میکند.مشکل اینجاست که وقتی رفتار یا مسئلهای را تحمل میکنیم، همچنان نسبت به آن مسئله بههمریختگی، عصبانیت و خشم داریم که با کوچکترین تلنگری بالا میآید و بهشکل اغراقآمیز و نابهجا بروز میکند.چرخه معیوب تحملبا تحمل کردن، دائما مشکل بهصورت افکار عرضی در ذهن ما میچرخد، در روند عادی زندگی و حال درونی ما تاثیر میگذارد و آخر هم ما را به نتیجه نمیرساند و باعث میشود تا رضایت درونی نداشته باشیم. در ادامه، بهدلیل درگیری ذهنی که ایجاد میکند باعث میشود از موضوعاتی مهمتر یا دارای اهمیت در همان سطح نیز غافل شویم و در یک چرخهی معیوب بیفتیم.چرا تحمل میکنیم؟تحمل، گاهی ریشه در سنت، رسوم غلط و ناآگاهی دارد و گاهی دلیلش اعتقاد به پاداشی است که به افراد وعده داده شده تا دردها را تحمل کنند. حتی ممکن است بعضی تحملها بهخاطر سود پنهانی باشد که پشت آن وجود دارد.اکثر افرادی که همیشه و در هر موقعیتی تحمل میکنند، روی صندلی قربانی نشسته، همیشه از زندگی شکایت دارند، حال درونیشان خوب نیست و با کوچکترین اتفاقی بههم میریزند. گاهی اوقات تلههایی مثل ترس از تنهایی، ترس از تنبیه شدن یا تاییدطلبی و... باعث میشود که به «تحمل کردن» عادت کنیم. با آگاه شدن نسبت به این تلهها و نگهداشتن آنها در حد تعادل، میتوانیم از مرحلهی «تحمل» به مرحلهی «پذیرش» برسیم.در تحمل با دو موضوع طرف هستیم: اول: آن فرد یا موضوعی که داریم تحمل, ...ادامه مطلب